چرک، چرا گاه چرنده علف علفخوار، مقداری علف که جهت دسته ای از ستور صرف شود: علف چر مالهای ما روزی یک خروار است، زمینی پر غلف که گاو و گوسفند و جز آن - ها در آن چرند مرتع
چرک، چرا گاه چرنده علف علفخوار، مقداری علف که جهت دسته ای از ستور صرف شود: علف چر مالهای ما روزی یک خروار است، زمینی پر غلف که گاو و گوسفند و جز آن - ها در آن چرند مرتع
وسیله ای شبیه داس که بر پایه ای چوبی نصب می کنند و با آن دسته های یونجه یا علف دیگر را به تکه های کوچک برش می دهند و در توبره یا آخور چهارپایان می ریزند
وسیله ای شبیه داس که بر پایه ای چوبی نصب می کنند و با آن دسته های یونجه یا علف دیگر را به تکه های کوچک برش می دهند و در توبره یا آخور چهارپایان می ریزند
چراگاه. مرغزار. زمینی که علف بسیار دارد. (از ناظم الاطباء) (آنندراج) : کجا بد علفزار و آب روان فرودآمد آن جایگه پهلوان. فردوسی. ندیدستی که گاوی در علفزار بیالاید همه گاوان ده را. سعدی (گلستان)
چراگاه. مرغزار. زمینی که علف بسیار دارد. (از ناظم الاطباء) (آنندراج) : کجا بد علفزار و آب روان فرودآمد آن جایگه پهلوان. فردوسی. ندیدستی که گاوی در علفزار بیالاید همه گاوان ده را. سعدی (گلستان)
ابزاری است از نوع داس، که در طویله بوسیلۀ آن یونجه و امثال آن را بریده به چهارپایان میدهند. ارۀ کمان شکل که بر پایه ای نصب کنند و بدان دسته های یونجه و علف را به قطعات کوچک برند و به ستور دهند
ابزاری است از نوع داس، که در طویله بوسیلۀ آن یونجه و امثال آن را بریده به چهارپایان میدهند. ارۀ کمان شکل که بر پایه ای نصب کنند و بدان دسته های یونجه و علف را به قطعات کوچک بُرند و به ستور دهند
امیر علی لر، ابن بدر بن شجاع الدین خورشید بن ابی بکر. وی از امیرزادگان لر کوچک (لرستان) بود که مخلوطی از کردان آسیای صغیر و لران ایرانی بودند و در حدود بین عراق عجم و عراق عرب میزیستند. و نخستین امیر آنان شجاع الدین خورشید بن ابوبکر بود که از 580تا 621 هجری قمری حکومت کرد. این امیر علی نوۀ شجاع الدین بود و چون پدرش بدر به توطئۀ سیف الدین رستم کشته شده بود، او نیز به کمک شرف الدین ابوبکر برادر سیف الدین، سیف الدین رستم را به قتل رساند و شرف الدین به جای وی نشست. اما امیرعلی بعد از مدتی به دست عزالدین گرشاسف برادر سیف الدین رستم و شرف الدین ابوبکر کشته شد. (از تاریخ مفصل ایران، مغول، عباس اقبال)
امیر علی لر، ابن بدر بن شجاع الدین خورشید بن ابی بکر. وی از امیرزادگان لر کوچک (لرستان) بود که مخلوطی از کردان آسیای صغیر و لران ایرانی بودند و در حدود بین عراق عجم و عراق عرب میزیستند. و نخستین امیر آنان شجاع الدین خورشید بن ابوبکر بود که از 580تا 621 هجری قمری حکومت کرد. این امیر علی نوۀ شجاع الدین بود و چون پدرش بدر به توطئۀ سیف الدین رستم کشته شده بود، او نیز به کمک شرف الدین ابوبکر برادر سیف الدین، سیف الدین رستم را به قتل رساند و شرف الدین به جای وی نشست. اما امیرعلی بعد از مدتی به دست عزالدین گرشاسف برادر سیف الدین رستم و شرف الدین ابوبکر کشته شد. (از تاریخ مفصل ایران، مغول، عباس اقبال)
ابن حسن بن علی بن محمد حرعاملی. عالم و شاعر و نثرنویس بود. وی در سال 1048 هجری قمری در راه مکه درگذشت. او را مجموعۀ شعر و نثری است. (از معجم المؤلفین بنقل از امل الاّمل ص 443) ابن محمد حرعاملی کرکی. نویسنده و ادیب و شاعر بود و بسال 1015 ه. ق. درگذشت. او را مجموعۀ اشعاری است. (از معجم المؤلفین، بنقل از فواید الرضویۀ عباس قمی ج 1 ص 320)
ابن حسن بن علی بن محمد حرعاملی. عالم و شاعر و نثرنویس بود. وی در سال 1048 هجری قمری در راه مکه درگذشت. او را مجموعۀ شعر و نثری است. (از معجم المؤلفین بنقل از امل الاَّمل ص 443) ابن محمد حرعاملی کرکی. نویسنده و ادیب و شاعر بود و بسال 1015 هَ. ق. درگذشت. او را مجموعۀ اشعاری است. (از معجم المؤلفین، بنقل از فواید الرضویۀ عباس قمی ج 1 ص 320)
ابن سعید بن محمد بن احمد بن محمد بن حسن بن محمد بن علی بن محمد بن حسین بن عبدالسلام بن عبدالمطلب حرعاملی جبعی. ادیب و مورخ (1229- 1269 هجری قمری) بود وی نیابت قضا را در جبع به عهده داشت. او راست: 1- تراجم رجال جبل عامل. 2- مهذب الاقوال فی التاریخ. (از معجم المؤلفین بنقل از اعیان الشیعه ج 35 ص 53). و رجوع به مصنفی علم الرجال آقابزرگ طهرانی ص 283 شود
ابن سعید بن محمد بن احمد بن محمد بن حسن بن محمد بن علی بن محمد بن حسین بن عبدالسلام بن عبدالمطلب حرعاملی جبعی. ادیب و مورخ (1229- 1269 هجری قمری) بود وی نیابت قضا را در جبع به عهده داشت. او راست: 1- تراجم رجال جبل عامل. 2- مهذب الاقوال فی التاریخ. (از معجم المؤلفین بنقل از اعیان الشیعه ج 35 ص 53). و رجوع به مصنفی علم الرجال آقابزرگ طهرانی ص 283 شود
از این نام مراد شخص معینی نیست و از آن تعبیری مثلی مراد دارند. - خود را به کوچۀ علی چپ زدن، در تداول عامه برای جلب نفعی یا احتراز از زیانی تجاهل کردن. نمودن که از موضوع بکلی بی خبر است
از این نام مراد شخص معینی نیست و از آن تعبیری مثلی مراد دارند. - خود را به کوچۀ علی چپ زدن، در تداول عامه برای جلب نفعی یا احتراز از زیانی تجاهل کردن. نمودن که از موضوع بکلی بی خبر است
داره دهره آنکه علف چیند، ابزاریست مانند داس که به وسیله آن علف و یونجه را چینند، چیدن علف. یا موسم علف چین. فصل چیدن علف، قسمتی از زمین سراشیب بین دو بخش زمین زراعتی یا قابل زرع
داره دهره آنکه علف چیند، ابزاریست مانند داس که به وسیله آن علف و یونجه را چینند، چیدن علف. یا موسم علف چین. فصل چیدن علف، قسمتی از زمین سراشیب بین دو بخش زمین زراعتی یا قابل زرع